
مجتبی خسروتاج مدرک تحصیلی لیسانس خود را در رشته مدیریت اقتصادی قبل از انقلاب اسلامی در سال 1353 از مدرسه عالی ریاضیات ...
ادامه ...
مجتبی خسروتاج، قائممقام وزیر صنعت، معدن و تجارت، با توجه به اهمیت توسعه صادرات غیرنفتی و در آستانه 29 مهرماه، روز ملی صادرات، معتقد است حمایتهای بیشتری را به دلیل شرایط رکود جهانی و کاهش قیمتها، مجبوریم از صادرات غیر نفتی داشته باشیم و این حمایت در جبهههای مختلف باید صورت گیرد.
اولین جبهه، جبهه تولید محصول رقابتی است که بایستی مجداّنه به آن پرداخت، کاهش هزینههای تولید محصول صادراتی است تا قدرت رقابت برای محصول صادراتی در بخش قیمت بوجود آید. رکود بازار جهانی برای محصولات مختلف و کاهش قیمتهای بین المللی، می طلبد که صادرکنندگان قدرت کاهش قیمت داشته باشند و این موضوع به قیمت تمام شده تولید داخلی و خرید محصول برمی گردد البته کاهش قیمت تمام شده محصول به دلایل متعددی وابسته است اعم از اشل و مقیاس واحد از نظر بزرگی، حجم تولید، تکنولوژی مورد استفاده، تخصص و تجربه کارکنان و کارشناسان، بهره-وری تولید و غیره. ولی در کوتاه مدت نیازمند کاهش نرخ سود بانکی تسهیلاتی است كه برای صادرات اخذ میشود و همچنین تثبیت نرخ ارز و جلوگیری از کاهش آن و حتی حفظ یک رشد تدریجی ملایم برای نرخ ارز، تا صادرکننده نگرانی کاهش نرخ ارز را در آینده نداشته باشد. هزینههای دیگری همچون حملونقل و غیره نیز وجود دارد كه آنها هم باید بهنوعی كاهش یابد.
دومین جبهه، جبهه رفع موانع و مشكلات سر راه صادرات و اطلاعرسانی است، كه بایستی به اصل آزادی صادرکنندگان در نظام تصمیم گیری کالاهای صادراتی اعتقاد داشته باشیم و با دخالتهای غیرمترقبه در برنامه ریزی واحدها و شرکتهای صادراتی ایجاد خلل نکنیم و بگذاریم به تعهدات خود در صحنه بین المللی عمل نمایند. فضای کسب وکار را با ارائه اطلاعات و آمار دقیق از شرایط و سیاستهای اقتصادی و سیاسی پیش رو برای صادرکنندگان شفاف کنیم تا بتواند تحولات آتی را پیش بینی و به برنامه ریزی صادرات بپردازند. نفس کشیدن در شرایطی که با ابهامات فراوان از آینده کاری و اقتصادی توأم باشد برای شركتهای صادراتی سخت خواهد بود.
سومین جبهه، جبهه برنامهریزی و نظارت است. توسعه صادرات غیرنفتی نیازمند برنامه ریزی، هدف گذاری، توجه به مزیتهای نسبی و رقابتی، توجه به رقبا، توجه به بازارهای مصرف و ... و در یک نگاه جامع و سیستمی امکان پذیر است و اتفاقاً از مقوله هایی است که سیاست گذاری و نظارت دولت بر عملکرد این بخش ضروری است. تجربه توسعه صادرات در بخش پتروشیمی و میعانات گازی در گذشته، محصول برنامه ریزی و هدف گذاری بوده است، فلذا، ضروری است با مشارکت تشکلهای بخش خصوصی همچون اتحادیه های صادراتی، اهداف کمیّ برای تمامی زیربخشهای اقتصادی کشور که ظرفیت توسعه صادرات دارند تعیین تکلیف شود و تا سطح بنگاه و شرکت اهداف کمی صادرات تعیین و مشخص شود که برای رشته های مختلف تولیدی- صادراتی همچون صنایع غذایی، شیمیایی، سلولوزی، کانی فلزی، کانی غیرفلزی، فرش دستباف، خشکبار و ... چه اهداف کمی صادراتی خواهیم داشت، چگونه به آنها می رسیم و توسط چه کسانی و به کدام شرکتها و در کدام بازارها باید حرکت کنیم. ایجاد ارزش افزوده در همین برنامهریزی امكانپذیر است.
چهارمین جبهه، جبهه نگاه به قلهها و داشتن سهم بیشتر از صادرات است. تعیین یک رشد کمی و حداقل 20 درصدی برای تمامی بخشهای با پتانسیل صادراتی بایستی مدنظر باشد و هر جا عملکرد صادرات در مقایسه با این رشد موانع و یا مشکلاتی برخورد کرد برای آنها چاره جویی و راهکار ارائه شود.
پنجمین جبهه، جبهه تولید برای صادرات است. توسعه صادرات غیرنفتی نیازمند برنامه ریزی تولید در کشور با هدف صادراتی است، نیاز بازار داخلی امروزه اشباع شده است و چنانچه تولیدات با هدف بازارهای صادراتی و با ارزش افزوده بالاتر صورت نگیرد در آتیه نزدیک از لحاظ پیدا کردن مشتری با مانع مواجه خواهد شد. کالای مازاد كمتر قابلیت صدور دارد، ورود به کار تولیدی، نیازمند شناسایی مشتریان، بازار خریدار و قابلیتهای رقابتی در مقایسه با سایر رقبا، فلذا، تولید بر اساس مقیاسهای محدود بازار و مشتری، محصول را غیررقابتی می کند و بایستی جامعه مصرف کنندگان را بزرگتر ببینیم تا کالا رقابتی تر شود.
ششمین جبهه، جبهه توانمندسازی شركتها است. امروزه کسی نمی تواند نقش شرکتهای بزرگ در امر صادرات غیر نفتی را نفی نماید، حضور در صحنه بین المللی نیازمند تجربه، تخصص، مدیریت و قدرت رقابت با شرکتهای غول پیکر جهانی است بنابراین، بایستی بدانیم برای حضور در این صحنه های بین المللی بایستی حرفه ای و با تخصص وارد شدکه این امر نیازمند افزایش توانایی بنگاهها و شرکتهای صادراتی، آشنایی به تجارت بین-المللی، قدرت چانه زنی و متعهد به انجام تعهدات و ایفای قول و قرارها در سطح بین المللی است بنابراین، توانمندسازی بنگاهها در این اقدام ضروری است.
هفتمین جبهه، جبهه كشاندن مسائل و موضوعات صادراتی در سطح بالای راهبردی در كشور است. صادرات غیرنفتی به عنوان یك بخش از اقتصاد كه متأثر از تولید، مصرف، واردات، نرخ ارز، نرخ تورم، روابط سیاسی و بینالمللی، فضای كسب و كار و ...است، نمیتواند مستقل از آنها حركت كند. بنابراین، هرنوع برنامهریزی و هدفگذاری در اقتصاد و زیرمجموعههای آن، كه فوقاً ذكر شد، بر امر صادرات غیر نفتی اثر میگذارد. رشد صادرات متأثر از تولید، تولید متأثر از سرمایهگذاری، سرمایهگذاری متأثر از فضای كسب و كار و فضای كسب و كار متأثر از قوانین و مقررات و غیره است. فلذا، به اهمیت سرمایهگذاری در توسعه صادرات باید توجه كرد و بدانیم كه در همه ابعاد فوقالذكر صادرات غیر نفتی بایستی اولویت داشته باشد و در بالاترین سطح مسئولین نظام، مسائل و مشكلات و سیاستگذاریهای مرتبط با صادرات بایستی مطرح شود تا در برنامههای راهبردی اولویت آن به خوبی دیده شود و در اجرا در سطوح پایینتر با مشكل مواجه نشود.
انتشار و نقل مطالب تولید شده توسط وب سایت رسمی مجتبی خسروتاج، تنها با ذکر منبع مجاز می باشد . طراحی توسط راستچین
نظر خود را ارسال نمایید
ارسال نظر بعنوان مهمان